خطش را عوض کرد! من ماندم و ( دوستت دارم ) هایی که هیچوقت تحویل داده نشد!
—
یه سری از حرفها هستند که امکان نداره بشه به گفتار تبدیلشون کرد؛ این حرفا معمولا به اشک تبدیل میشن …
—
تنها یک خداحافظی بی دلیل، دل تمام سلام هایم را شکست!
—
امروز در قلبم برای همیشه پلمپ شد به جرم دوست داشتن های بی مورد !
لطفا دیگر سراغ آن نیایید حتی با مجوز رسمی از عقل !
—
درخت با برگ های خشک و شاخه های شکسته هم هنوز درخت است …
آدم اما “دلش که بشکند”، دیگر آدم نمی شود !
—
تو به این افتخار کن که منو تنها گذاشتیو رفتی…
منم به این افتخار میکنم که یه شبی یه جایی این قلب شکسته من دوباره عاشق شد…
—
از من نپرس: “چرا فاز افسردگی گرفتی؟”
بدون که توی “ریکاوری” ام…..
دارم سعی میکنم فراموشت کنم ولی وقتی میای پیشم…………..
امضا: ** پدرام، پسر بچه دل شکسته HBK **
—
^^^چی شد که عاشقش شدم؟^^^
… سر کلاس بودیم و قرار بود چند نفر تحقیقشونو ارائه بدن و اون کسی که منو نمی دید(اسمش بهار) هم بین اونا بود. تا اون شروع کرد به ارائه تحقیقش منم شروع کردم به کرم ریختن. سوال پرسیدن آزاد بود و من بقدری ایرادای بنی اسرائیلی گرفتم که طفلک اشکش دراومد. احساس خوبی داشتم و مطمئن بودم بعد از تموم شدن کلاس میاد و هرچی از دهنش دربیاد بارم میکنه ولی نیومد. ینی به فحش دادنشم راضی بودم ولی بازم نیومد…
—
خدایاااااااااااااااا
من عاشقشم
ولی اون فقط به چشم یه دوست معمولی به من نگاه میکنه
میخوای ظرفیتمو بسنجی؟؟؟؟
من تا الانش تنها بووودم
اگه تو این رابطه رو صلاح ندونی……. تا آخرش تنها میمونم
آخرش
.
.
امضا: ** پدرام، پسر بچه دل شکسته HBK **
—
^^^چی شد که عاشقش شدم؟^^^
روزای اول دانشگاه خیلی احساس جذاب بودن میکردم و انتظار داشتم همه دخترا برام غش کنن یا حداقل تو نخ من باشن. یه مدت گذشت احساس کردم همه منو دیدن جز یه نفر. یه دختر بین همکلاسیام بود که اصلا منو نمی دید و این منو دیوونه میکرد بنابراین تصمیم گرفتم اذیتش کنم. همه چی از همون جا شروع شد…
ادامه دارد.
—
دکتر:
پای نسخه ام بنویس “ممنوع الملاقات”، بگذار تنهاییم دلیل پزشکی داشته باشد .
—
ویژه 6 اسفند..
امروز دلم واسه داشتنت، پر که نه.. پر پر میزنه..
واسه بودنت..بغل کردنت..
اینکه سرمو بذارم رو پات و دستاتو فرو کنی لای موهامو بگی:
مال خودمی!
بعد ببینی که چجوری با همین دو سه حرف تو آروم میشم..
دلم میخواد.. خیلی…….
عاشقانه ترین غزل بود.. دستان تو.. وقتی می پیچید میان موهای من. . . .
—
ســـــلامــــتی کـــســایـــی کـــه جـــســـارت عـــاشقـــانه از دســـت دادنـــو دارن….
نه حـــــقـــــارت بـــه هـــر قـــــیــــمــــــت نـــگــه داشـتـنــو !!!
—
عشق یعنی از من و تو، ماشدن/عشق یعنی فارغ از دنیا شدن
عشق یعنی دل سپردن با نگاه/عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی پر کشیدن در هوا/عشق یعنی پر کشیدن،پا شدن
عشق یعنی خستگی دلبستگی/عشق یعنی عاشق لیلا شدن
—
دلـتـنـگـی…؟ حـاضـر √
تـنـهـایـی…؟ حـاضـر √
غـــم…؟ حـاضـر √
جــدایـی…؟ حـاضـر √
عــشـــق…؟
بـلـنـدتـر مـیـخـونـم، عـــشـــق…؟ غـایـــــــب ×
بـاز هـم نـیـامـده..؟
غــیــبـتـش خـیـلـی وقـتـه از حـدِ مـجـاز گـذشـتـه..
مـیـلـیـاردهـا ضـربـدر کـنـارِ اسـمِ زیـبـاش خـورده .. امـــّــا..
امــــّـــا … نـمـیـشـه اِخــــراجــش کــــرد
دلـتـنـگـم.. مـثـلِ مـاه کـه بـدونِ نـیـمـه اش هـر شـب لاغـرتـر مـیشـود…
—
غـــصه مــرا کــُشت…!!!
وقــتی دیــدم دســت بـه سیــنه ایســتاده ای…
تـــمام ِ راه را بــرای آغــوشـَت دویــده بــودم بــی انــصاف..؟؟!!!
—
پـــسَرا…..
هـــر چـقدم در طول ِ روز چـِش چـِرونی کــُنن و بـه ایـن و اون فـکر کـنن…
شــبا قــبل ِ خــواب…
فــقط بـه کـسی فــکر مـیکنن کـه عــاشـقانه دوسـتش دارن…
بــاوَر کــُنـید!!!
—
نمیدان چه رابطه ایست بین نبودنت با رنگ ها،دلتنگ توکه میشوم زندگی ام سیاه می شود..
—
تویی که میـــگی دیگه مثـــل من پیـــدا نمیــکنى!
واقعا فکر میکنی
بعداً هم دنبال یکى مثل تو میگردم؟
—
هنوزهم صدقه هایم ب نیت سلامتی توست…
هی معشوقه ی من!
سلامتی؟
—
…پایان راه کاملاً پیداست!
می دهم قابش کنند
کنایه هایت را به رسم یادگاری.
و به همان دیوار میاویزمش!
جای همان دستخط تماشائی .
—
گر روزی عاشق شدی … قصه ات را برای هیچکس بازگو نکن … این روزها چشم حسودان به دود اسپند عادت کرده ……!
—
شبا تا صبح بیدارم،خوابم نمیبره،منتظر میمونم عکست چشماشو ببنده بعد بخوابم
—
زانو هایم را در آغوش گرفته بودم…
وقتی……..
تو برای آغوش دیگری زانو زده بودی
—
نـشـستـه ام…
بـــیـاد ِ کــودکــی هـــایــم،
دور ِ “غــلـط”هــا،
یـک خــط ِ قرمز مـی کـــشـم !
حتی…
دور ِ تــــــــو !
—
چون شاخه گلی در لیوان
از تو آب می خورند …
زخم های تنم…
کی ریشه دهند خدا میداند…
—
برای عزیز
تا حالا شده وقتی تشنه ای حتی به یه قطره آب هم راضی باشی؟!
ون یه قطره گلوت هم نه فقط لبهاتو خیس میکنه
ولی برای یاد تشنمه ی من همون یه قطره خیال تو کافیست
هر ماه هفدهم (روز الهه عشق بین من و تو) که تو رو دارم
همون قطره آبی است برای من
به همان راضی ام
—
توی رابطه هاتون اخلاق داشته باشید
غرور واسه غریبه هاست ….
—
امـروز روزِ مـیـلادِ تـوسـت.
و مـن در تـبِ در کـنـارِ تـــو بـودن مـیـسـوزم..
مـن نـیـسـتـم و تــو
بـی مـن ایـن روز را جـشـن خـواهـی گـرفـت….
دلـم مـیـخـواهـد بـه یـُمـنِ وجـودِ تـو
جـای جـایِ دنیا شـمـع روشـن کـنـم..
تـو قـلـبـم کـسـی جـز تـو جـائـی نـداره
تـولـدت مـبـارک عـشـقِ دوسـت داشـتـنـیِ مــن…
الـهـی صـدو بـیـسـت سـالـه شـی..
الـهـی مـن بـمـیـرم،تـــو نـمـیـری..
—
میتوانم دنیا را یک دستی فتح کنم،
به شرطی که دست دیگرم را توگرفته باشی!
—
یه موقع هایی بودکه وقتی کاربدی میکردم کلی
ازم دلخور میشد بعد وقتی میدید ازاشتباهم پشیمونم
بااخم میومد میگفت دفعه اخرت باشه ها!بعدبغلم میکرد….
اخ که چقدر دلم برای اون روزا تنگ شده….
—
من عادت به این تنهایی لعنتی ندارم…
و می بایست هرجور که شده طاقت بیارم در برابر این درد…
و من اسیری شدم در دستان عشق و بیخیالی…
وعجب دنیای غریبانه ای دارم بدون تو…
ترسم از این است که روزی در این تنهایی بمیرم آن هم بی تو…
تو کمکم کن که جان بازگردد به من بی مقدار…
ومن دارم تاوان چیزی را میدهم به نام”دلتنگی”…
کاش بیایی که دنیایم زیباتر از همیشه شود…
و آرامش را همه در وجود تو میبینم…
—
امشب
دیوانگى در من بالا زده!
نه سکوت
نه موسیقى
نه حتى سیگار …
هیچ چیز و هیچ چیز
این دیوانگى را تسکین نمى دهد
جز عطر تنت لعنتى …
—
تو چه با صلابت حکم میدهى که،
حواست را جمع کن،
و من میمانم،
که چگونه جمعش کنم،
وقتى تمامش پیش توست …!
—
روزایی که “تو” توشون نیستی، حیفم میاد زندگیشون کنم …
—
باران که گذشت
دلم پرواز می خواهد…
دلم با تو پریدن در هوای باز می خواهد…
دلم آواز می خواهد…
دلم از تو سرودن با صدای ساز می خواهد…
دلم بی رنگ و بی روح است…
دلم نقاشی یک قلب پر احساس می خواهد…
—
نـــــفــــــرین بــــر دو چـــیز…!!!
لـــحظـه ی آشــنایی…
و…
لـــحـظـه ی جــدایــی…………؟؟!!!
—
آهــــای پــِسر …
یــه سـوال..!!!
چــه حـسی داره خــونــتو رو ویــرونــه ی دیــگران بــسازی؟؟؟
چــه حــسی داری الان؟؟؟
مــن کـه حــسه کــسی رو دارم کــه زدن زیــره گــوشـش حــقـشو گــرفـتن…
عــشــقمـو دوسـِش دارم…
واس هــمین نـفرینش نــمیکـنم…
تـوأم دلــم بــرای جــوونــیت مــیســوزه کــه نفــریـنت نــمیکـنم…
ولــی بــترسـید از روزی کـه دلـم از نــامـردیـاتون بـگیره و …
پــیش ِ خــدا لـب بـه شکـایـت از شـما بــاز کــُنم…
اونـــروز آخــرین روز ِ خــوشـبخـتیه شــماست…
راســتی آقــا پــسر…
عــشـق ِ مــن عــاشـق ِ لفــظای لاتــیه مــن بــود…
بــهش بـگو حــبیب گــفـت کـه بــهت بــگم:
بـــه ظــاهـِر گــَر چــه زیــبایــی….
بــه بـــاطــِن مـــار ِ کـــُبـرایـــی……..
—
چرا نمیخوای بفهمی که تو واسه ی من از همه مهم تری ؟؟؟
—
اگر کاغذ براى ستایشت جایى داشته باشد واگر قلم از جوهر عشق تهى گردد تو را خواهم نوشت.
—
وآدم به حوا گفت آیا دوستم داری؟ و حوا پاسخ داد مگه خبر مرگم چاره دیگری دارم ؟
و اینگونه بود عشق آزاد شد …..
—
حــلال هـــم نـــبـــودیـــم، واس خـــاطـــر هـــمـــیــن
نـــه دســـت بـــهــم مـــیـــداد نـــه خـــیـــلــی نــزدیـــکــم مــیــنــشــســت
هـــمـــیــن رفـــتـــاراش، مـــنـــو دیـــوونـــه تـــر مــیـــکـــرد
غـــریـــبــه کـــه نــیـــســـتــیـــن رفـــقـــای عـــزیـــز…..
” چـــادر ” خـــیـــلــی بـــش مـــیـــومـــد….
عـــیـــن فــرشـــتــه هـــا مــیـــشــد….
ولـــی تـــا دلـــتــون بـــخـــواد دیـــوونــه بازی درمـــیـــاورد
بــلــنــد بــلــنــد حـــرف مـــیـــزد انــگـــار ســـر بــــاغـــه
ســـوار دوچـــرخـــه مـیــشـــود تــو مـــحــل تـــنــد مــیـــرفــتــو جـــیــغ مـــیـــزد
عـــشـــقــش پـــرادو بـــود، ولـــی از رانــنــدگــی مــیـــتــرســیـــد
وقـــتـــایــی کـــه دانــشـــگــاه نــداشـــت مــیــرفــت تــو یـــه یـــتــیــم خــونـــه مجـانــی کــار
مـــیــکـــرد، واس دخـــتــر بـــچـــه ها قــصــه مـــیـــگــفــت، نــازشــون مــیـــکــرد…..
حـــیـــفــــ شــــد…
فـــکــــ نـــمـــیـــکــنــم دیـــگـــه یـــه هــمـــچــیـــن فــرشـــتــه ای بــتــونــم پــیــدا کــنــم…
طاها، تک و تنها ….
دلم لک زده واسه اشک هایی که الکی میریختی تا من بیامو نازتو بکشم،وقتی اشک میریختی صورتت قرمز میشد.لپات گل مینداخت و چه حالی میداد وقتی که یه بوس آبدار از لپات می کردمو مزه اشکات میرفت تو دهنم.
وقتی که دستام میرفت تو موهای لختت.تو هم خودتو پرت می کردی تو دستام.
ارزویم این بود شبی در کنار تو بخوابم، نه برای لذت بردن برای این که اگر کابوس تنهایی اومد تو خوابم، از خواب بیدار شوم به آغوش گرمت پناه ببرم.
—
وقتی نیاز به عشق داری عاشق نشو بلکه زمانی عاشق شو که تمام وجودت سر شار از عشق هست و میخواهی ان را با کسی تقسیم کنی
—
عشق بی منطق ترین احساس دنیاست، عشق پولدار و فقیر سرش نمیشه!
اما بعضیا نقش عاشقارو بازی میکنن انصافا” هم چقدر بازیگرای خوبین
عشق یعنی از خود گذشتگی،عاشق براش فرقی نداره معشوقش پولدار باشه یا فقیر،زشت باشه یا زیبا عاشق عاشقه!
پس اگه روزی دیدین که معشوقتون شمارو به هر دلیلی ول کردو رفت با دیگری،یعنی شما هم اسیر یه بازیگر چیره دست بودین که حالا مدت نقشش تموم شده و رفته!
—
ننها گرگها نیستند که لباس میش می پوشند
گاهی پرستوها هم لباس مرغ عشق برتن می کنند..
عاشق که شدی کوچ میکنند
—
بدترین لحظه وقتیه که تمتم اس های عاشقونه ای که واسش میفرستی
بفرته واسه یکی دیگه…………….
—
“دستانت” در “دستانم” . . .
اشکانم جاری . . .
سرمای دستانم در گرمی دستانت محو . . .
و “دلم” . . .
ارامتر از قبل . . .
—
میخواهم برقصم
تو ساز بزن
من میرقصم به ساز بی محلی هایت
—
حواس تنهایی ام را با خاطرات
با تو بودن
پرت کرده ام
بگو کسی حرفی نزند ..
بگذار
لحظه ای آرام بگیرم
—
عشق تنها گلی ست که بدون نیاز به هیچ فصلی شکوفا میشه!!!
—
میگن محبت دیوونه رو ارام میکنه،اما محبت تو داره منو دیوونه میکنه!!!!
—
یـکـی از لـذتـهـایـی کـه دیـگـه نـیـسـت..
ایـنـه کـه بـبـیـنـی عـطـسـه مـی کـنـه، اوه اوه چـه سـرفـه هـایـی .. چـی شـده عـشـقـم؟؟
_ وااای سـرمـا خـوردم .. بـدجـور.. نـزدیـکِ مـن نـشـو.. مـریـض مـیـشـی..
مــن: عـــه سـرمـا خـوردی؟ چـیـزِ دیـگـه نـبـود بـخـوری؟؟
و اون لـحـظـه .. مـحـکـمـتـر از هـمـیـشـه بـغـلـش مـی کـنـم و مـی بـوسـمـش..
یـه کـفِ مـرتـب بـه افـتـخـارش.. چـه راحـت مـنـو گـذاشـت و رفـت…
—
به اندازه یک عمر عمیق است میان من و تو
من به عشقی و تو به نفرت . .
—
انگار این روزها حس تازه ای در مــن متولد می شود
هر لحظه یک جور
فقط این را میدانم که از ازل مــن فقط برای” تــو” حـــوا افریده شده ام
عاشقانه هایم را تنها برای “تـــو” خواهم خواند
مانند حـــوا
که دستانش سیب را کم داشت
مــــن،”تــــو” را کم دارم
روزی، “تــــــو” را خواهم چید
مثل سیب سرخ حــــــوا…
—
وقتی میگفت دوست دارم
فقط لبخند میزدم
اونم کلی از دستم ناراحت میشد و میگفت:
چیه باور نمیکنی؟
نه اینکه اونو باور نداشته باشم….نه
اما تجربه ثابت کرده بود که من
آدم دوست داشتنی نیستم.
چون ساده هستم و بی سیاست.
—
تاحالا شده از چیزایی که واستون خیلی مهمه به خاطرکسی که دوسش داریدبگذرید اما اون حتی نبینه؟
—
یکـی از لـذتـهـایـی کـه دیـگـه نـیـسـت ایـنــه کـه..
بـیـای بـبـیـنـی تـــو نـبـودی.. خـوابـش نـمـی بــُرده..
لـبـاسـت رو انـداخـتـه رو صـورتـش و از بـویِ تـَنـِت بـیـهـوش شــــده..
از بـاغِ پـیـراهـنـم کـمـی گـُل بـرایـت آوره ام.. قـول مـیدهـم مـسـتـت کـنـنـد .. ایـن گــُلــهــا….
—
نـــه کـــه شـــهــامــت نـــداشــتـــه باشــــم کـــه بـــهــش نـــگــم
بـــهـــش گـــفـــتــم،هــزار بــارم بـــش گــفــتــم ” دوســتــت دارم ”
ولـــی شـــهــامـــت کــم بــود، بــه قــول خـــودمــــ آدم بــایــد
” لــیـــاقــتــ ” ـــم داشـــتـــه بــاشـــه…
—
پاییز که شد اخراجش کردند…
رفتگرعاشق را!
که برگها را قدم میزد نه جارو
—
مثل قالی نیمه تمام
به دارم کشیده ای
یا ببافم، یا بشکافم
اول و آخر که به پای تو میافتم
—
مثل ِ خودکاری که نمینویسد، نه
مثل ِ خودکاری که نمیخواهد بنویسد هم نه
مثل ِ خودکاری شدهام
که نمیتواند بنویسد
چون دست ِ تو نیست
—
برای آغوشت نامی بگذار
این “آغوش” را همه دارند
—
یـــا امــام حـــســـیـــن،آقــا جــان
ســـلام …
مـــیـــشــنــاســیــم
هـــمـــون گـــدای هـــمــــیــشـــگـــی
مــیـــدونـــم خـــیـــلــی دلـــخــوری ازم
ولــــی …..خـــواســـتــم بـــگــم دیـــگـــه وقـــتــشــه
” دلــــــم شـــکــســـتــــ ” ــه
خـــریــدارش خـــداســــت، ولـــی، مــن روم نــکــرد بـــش بگــــم
دســــتــم بـــه دامــنت آقـــا
دســـتـــمــو بـــگـــیـــر، بــــد زمـــیــن خـــوردم….
—
آغوشتو به روم نبند بدون تو دق میکنم مٹل روزای اول عاشقیم ھق ھق میکنم
ھیشکی نمیتونه تو دنیا جز تو خوشحالم کنه دلخوشه با تو ناخوشی حتی که دنبالم کنه
—
جوونم کن اگه جرمه جوونی، جوونی کن که پامون گیر باشه .
فقط تقدیر اگه میشه همیشه، دعا کن عشقمون تقدیر باشه
نظرات شما عزیزان: